حافظ شیرازی ،
شمس الدین محمد ملقب به خواجه حافظ شیرازی و مشهور به لسان الغیب از مشهورترین شعرای تاریخ ایران زمین است که تا نام ایران زنده و پا برجاست نام وی نیز جاودان خواهد بود . با وجود شهرت والای این شاعرگرانمایه ، درخصوص دوران زندگی حافظ بویژه زمان به دنیا آمدن او اطلاعات دقیقی در دست نیست .
حافظ در حدود سال 726 ه . ق در شهر شیراز به دنیا آمده است . اطلاعات چندانی از خانواده و اجداد خواجه حافظ در دست نیست و ظاهراً پدرش بهاء الدین نام داشته و در دوره سلطنت اتابکان فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت کرده است .
حافظ در زادگاه خود ، نزد استادانی همچون قوام الدین عبدالله ، که نام و آوازه اش همه جا منتشر بود ، علم آموخت . در آن روزگار ، در حلقه استادان آن شهر هم ادب رایج بود ، هم حکمت و هم کلام ، اما کار عمده ، تفسیر قرآن بود و آموختن آنچه برای فهم آن ضرورت داشت . چنانکه از دیوان حافظ بر می آید ، وی در دانشهای گوناگون زمان خود که در دارالعلم شیراز رایج بود دست داشت .
مقام او در قرآن شناسی نیز شامخ است . او قرآن را با چهارده روایت از بر می خواند و تخلص خود را حافظ قرار داد که مربوط به قرآن بود .
حافظ بیشتر عمر خود را در شیراز گذراند و بر خلاف سعدی به جز یک سفر کوتاه به یزد و یک مسافرت نیمه تمام به بندر هرمز همواره در شیراز بود . وی در دوران زندگی خود به شهرت عظیمی در سر تا سر ایران دست یافت و اشعار او به مناطقی دور دست همچون هند نیز راه یافت .
دیوان حافظ حاوی 500 غزل ، 42 رباعی ، و تعداد محدودی قصیده است که در عرض مدت 50 سال سروده شده است . حافظ هر آن گاه که حالتی روحانی به او دست می داد ، به سرودن شعر می پرداخت و به همین علت گاه در طول یک سال بیشتر از 10 غزل نمی سرود . قصد و نیت او سرودن اشعاری بود که خداوند از او راضی باشد .
حافظ خود هیچ گاه به فکر تدوین و جمع آوری اشعار خود نبود . دیوان او برای نخستین بار در سال 789 هجری شمسی به وسیله ی « محمد گل اندام» ، 22 سال بعد از وفات حافظ گردآوری شد .
زمانی که با شاعری چون حافظ رو به رو هستیم در واقع با جهانی سرشار از ظرافت و معنا رو به روییم . گستردگی معنایی در شعر او به حدی است که هر کس از دیدگاه خویش مفاهیم ذهنی متناسب با تفکر خود را در شعرش پیدا می کند و نظری خاص درباره او ارائه میدهد .
اصطلاحات عرفانی که در شعر حافظ بکار برده میشود ، در اثر آگاهی کامل و شناخت معنایی صحیح است اما به واقع حافظ قبل از اینکه عارف باشد شاعری بزرگ و تواناست و تفکر شاعرانهاش بر عرفان او برتری دارد . حافظ دیدگاه عارفانه و امیدوار کننده دارد و عرفان به مفهوم واقعی کلمه در اشعار او نمایان است :
خیز تا برکلک آن نقاش جــــــــان افشان کنیم
کـاینهمـه نقش عجب در گـردش پـرگــارداشت
گـر مریـد راه عشقـــــــــی فکر بد نامی مکن
شیخ صنعان خـرقــه رهـن خـانـه خمــار داشت
وقت آن صوفــی قلنـدر خـوش کـه در اطوار سیر
ذکـر تسبیح ملـک در حلقـه زنار داشـــــــت
و در شعرش همواره امید به آینده ای روشن را نوید میدهد به گونهای که مخاطب با مطالعه اشعارش به نوعی لذت معنوی دست مییابد .
حافظ شاعری است که در قرن حاکمیت زهد و ریا و خفقان ، شعری فراگیر و رندانه دارد و از همه مسائل جهان هستی با بیانی ظریف و رندانه سخن میگوید و همواره از تظاهر و تزویر دوری می جوید و شعر برایش جنبهای متعالی و آرمانی دارد .
در گذشته ، دیوان حافظ را « لسان الغیب » لقب داده بودند که بعدها این صفت از شعر به شاعر تسری یافت و بر خود او اطلاق گردید .
اشعار حافـظ شیـرازی بـا الـهـام از تعالیم ناب اسلامی و مفاهیم گرانقدر قرآنی سروده شده است و همگـی ایـن اشعـار حـاوی کنایات و استعارات زیبا و بی نظیر است . این شاعر پرآوازه ایران زمین در سال791 یا 792 هجری قمـری دارفـانـی را وداع گفت . روحش شاد .